مدیران خوب، مانند اسفنج هستند؛ آنها پیوسته دانش را جذب میکنند، جهان و محیط های کاری به سرعت در حال تغییر هستند، به همین دلیل به روز شدن دانش افراد برای توسعه و پیشرفت امری اجتناب ناپذیر است.
لحظه ای که یک مدیر تصور میکند همه چیز را میداند دقیقا نقطه ی آغاز سقوط او خواهد بود؛ حکمت و خرد، تنها در میان کاغذ ها و کتاب ها مخفی نشده اند، بلکه آن ها را باید از میان مردم آموخت.
مدیر، باید شخصیتی کنجکاو داشته باشد و به نشستن در پشت میز اکتفا نکند، او باید با مردم و افراد سازمانش در ارتباط باشد، در جلسات پرسش و پاسخ آزاد شرکت کند، اشخاص دیگری را که در تجارت او فعالیت میکنند و شبکه های مشابه خود در سازمان های دیگر را شناسایی کند و از اتفاقاتی که در حوزه ی فعالیت او می افتد خبر دار باشد.
اشتباهات بهترین راه برای یادگیری هستند؛ مدیر هوشمند، دفتری از اطلاعات ضروری و حیاتی دارو و نیاز های روزانه ی خود را برای افزایش آگاهی و دانش در آن یادداشت میکند.