اكثر ما وقتي يك فعاليت مثبت در يك كسب وكار مي بينيم، مثلا برخورد خوب يك فروشنده، سياست مشتري مدارانه يك شركت، خوش قولي يك تامين كننده و دهها نمونه ديگر، از آن به عنوان يك رفتار اخلاقي ياد مي كنيم. ولي آيا اين رفتارها در كسب وكار كه با هدف افزايش سودآوري بنگاه انجام مي شود والبته به توصيه هر مشاور كسب وكار يك فعاليت پسنديده است، يك فضيلت اخلاقي محسوب مي شود؟
اگر از امانوئل کانت، فیلسوف معروف بپرسيم نظر او متفاوت است: از نظر کانت، معیار درست بودن یک کار یا به زبان دقیق تر معیار تعیین فضیلت (Virtue) یا ارزش اخلاقی یک کار، انگیزه انجام آن کار هست. از نظر ایشان کارهایی که با هدف ارضاء کردن انگیزه های بیرونی و یا امیال صرفا غریزی انجام میشوند فاقد ارزش اخلاقی هستند. مثلا اگر کسی درس می خواند که پولدار بشود، درس خواندنش فاقد ارزش اخلاقی هست. یا اگر کسی پشت چراغ قرمز توقف می کند که جریمه نشود، کارش هیچ فضیلتی ندارد. به نظر کانت، کاری فضیلت دارد که با انگیزه انطباق با اصول درونی تعیین شده توسط خود فرد انجام بشود. مثلا اگر کسی به این دلیل درس می خواند که فکر می کند علم و دانش ارزشمنداست و علم آموزی را به عنوان یک اصل اساسی در زندگی پذیرفته است، درس خواندن کار ارزشمندي ست. یا اگر کسی پشت چراغ قرمز می ایستد چون احترام به قانون را به عنوان یک اصل درونی و استثناءناپذیر برای خودش قرار داده است، کارش دارای فضیلت است. به عبارت ديگر نيّت دروني يك بيزنس من، كارآفرين، سياستمدار، كارمند و هر شهروند عادي جامعه، تعيين كننده فضيلت اخلاقي رفتار اوست.
🔷حال اين سوال پيش مي آيد كه براي مديريت يك سيستم، كسب وكار و يا جامعه، بايد فقط روي انگيزه هاي دروني افراد متمركز بود؟ و يا بايد فقط از انگيزاننده هاي بيروني مثل سيستم پاداش و بهره برد؟
اخيرا در يكي از خرده فروشگاه هاي زنجيره اي موفق كشور، در قالب يك سيستم پاداش، مسابقه اي بين كاركنان كل شعبات براي كساني كه بتوانند تعداد بالاتري فاكتور ٥٠٠ هزار توماني براي مشتريان صادركنند برگزار شد! نتيجه، افزايش قابل توجه فروش در تعداد مناسبي از شعبات بود. خب، هدف افزايش فروش محقق شده بود! حال، براي برخي از اعضاي هيات مديره اين ابهام ايجاد شده بود كه پس چرا تا كنون اين رفتار شكل نگرفته است؟ و فقط با اعلام اين مشوق اين رفتار سر زده است؟
🔴پاسخ اين است كه براي ساختن سازمانهاي بالنده و به تعبير جيم كالينز سازمانهاي متعالي، نمي توان فقط به مشوق هاي بيروني سيستمي بسنده كرد.
همچنين نمي توان همواره به اين اميدوار بود كه فضائل اخلاقي خود كاركنان باعث اصلاح و بهبود رفتار مي شود!
🔵بايد همزمان ضمن طراحي سيستم هايي مبتني بر مشوق هاي بيروني كه كاركنان و سازمان ها را به رفتارهاي مناسب سوق مي دهد، بر توسعه انگيزه هاي نفيس اخلاقي درون فردي نيز تاكيد كرد. در آن صورت است كه رفتارهايي مثل مردم داري، احترام به مشتري، رعايت تعهدات، خوش قولي و … همه مي تواند علاوه بر يك رفتار زيبا، يك فضيلت اخلاقي نيز محسوب شود.
برچسبها:بازاریابی, برند, فروش, کسب و کار